آتشکده
آتشکده
در بینش اشوزرتشت خداوند را باید در روشنایی جستجو کرد.درِمهر محل نور ونماد اجاق خانواده ،شهر یا کشور است.درِمهر محل پیمان دو دلداده ،یادگار جاوید مهربانی هاست.

 عقدا :نام آن ده گبران بوده و روستای قدیمی روزگار باستان است .
خرابه آتشکده چندی در اطراف آن موجود است و چون بین زرتشتیان و جدید الاسلامها همیشه دعوا و جدال بوده خواجه نصیرالدین طوسی وزیر سلجوقیان بزور نیزه بگفته پیران قدیم بقیه زرتشتیان را مسلمان می سازد و در یک روز بین دختران زرتشتی و پسران مسلمان و بالعکس عقد ازدواج همگانی بعمل میاید لذا از آن روز عقدا نامیده میشود و نام ده گبران متروک می گردد.

سر چشمه:پرستشگاه زرتشتیان-موبد رشید شهمردان-هشتمین نشریه سازمان جوانان زرتشتی بمبئی-بمبئی 1336 یزدگردی

عقدا یکی از بزرگترین و قدیمی ترین روستاهای بخش مرکزی اردکان است که 48 کیلومتری اردکان و در مسیر راه تهران  ـ بندرعباس قرار گرفته و تا قبل از احداث راه جدید، جاده از وسط روستای عقدا عبور می کرد به طوری که چاپارخانه و کاروانسرای قدیمی آن در کنار جاده قرار داشته ولی اکنون جاده از سه کیلومتری شمال این روستا می گذرد و موقعیت جغرافیائی آن عبارت است از 53 درجه و 48 دقیقه طول و 32 درجه و 37 دقیقه عرض جغرافیائی و ارتفاع آن از سطح دریا 1160 متر می باشد و اوقات شرعی آن سه دقیقه بعد از اوقات شرعی یزد می باشد و در سال 1365 دارای 2125 نفر جمعیت بوده که در 447 خانوار متمرکز بوده اند. عقدا تنها روستای بزرگ بخش مرکزی اردکان است که دارای نمایندگی آموزش و پرورش، دهداری، بسیح، پاسگاه انتظامی، درمانگاه، دبیرستان و تلفن و دیگر امکانات می باشد و از نظر قدمت تاریخی به طور قطع بنای آن مربوط به قبل از اسلام است و اکثر مورخین بنای عقدا را همزمان با بنای میبد دانسته اند چنانکه نویسنده تاریخ جدید یزد « تألیف 862 هجری » در این مورد می نویسد:

یزدگرد «فرزند بهرام گور» دو سرهنگ همراه داشت: یکی را نام بیدار و دیگری را نام، عقدار. و گویند سه سرهنگ بودند و سوم را نام میبدار و ایشان هر یکی دهی ساختند. بیدار "بیده" بساخت و عقدار "عقدا" بساخت که به "ده گبران" مشهور است و میبدار "میبد" ساخت. و این هر سه ده بر کنار دریای ساوه بود و از ساوه تا همدان تا ده فرسنگی یزد این دریا بود و چند کوه در میان این دریا بود... و از معجزات مولود حضرت پیغمبر آخرالزمان (ص) یکی آن بود که در آن شب این دریا خشک شد.[1]

اورا "یزدگرد اصغر" سه سرهنگ بود: یکی بیدار و دیگری عقدار و ثالث میبدار. بیدار، بیده را احداث نمود و عقدار در بیست فرسخی یزد قناتی جاری کرده، قلعه و دیهی ساخت و آن را به عقدا موسوم نمود و میبدار احداث قصبه میبد نمود. و این سه محل بر کنار دریاچه ساوه واقع گردید.[2]

در کتاب پرستشگاه زردشتیان در مورد عقدا آمده است: « نام آن گبران بوده و روستای قدیمی روزگار باستان است.» خرابه آتشکده چندی در اطراف آن موجود است و چون بین زردشتیان و جدیدالاسلام ها همیشه دعوا و جدال بوده، خواجه نصیرالدین طوسی وزیر سلجوقیان به زور سرنیزه، به گفته پیران قدیم، بقیه زردشتیان را مسلمان می سازد و در یک روز بین دختران زردشتی و پسران مسلمان و بالعکس عقد ازدواج همگانی بعمل می آید. لذا از آن روز عقدا نامیده می شود و نام ده گبران متروک می گردد. اما آیتی در تاریخ یزد در مورد عقدا چنین می نویسد:

عقدا قصبه ای است در ده فرسخی میبد و بیست فرسخی یزد که انارهای ممتاز دارد و هوایش متمایل به گرمی است چندان که یکی چند نخله خرما هم در آنجا هست، کوچه های تنگ و درگاه های کوتاه، و خانه های محقر بحالت قدیم در آنجا هست مگر بعضی خانه ها که تغییر کرده، در بناء عقدا بانی مخصوص سراغ نداریم که قنات و آبادی آن را احداث کرده باشد.[3] زیرا پس از آنکه تعیین کردیم عقدا یا عقدار نامی از سرهنگان یزدگرد آن را احداث نکرده چنین بر می آید که آن آبادی ساخته دست یک عده از زردشتیان می باشد که بالاشتراک احداث کرده اند. چنانکه از نام باستانی آن « ده گبران» هم همین معنی استنباط می شود. اما راجع بر تغییر نام ده گبران به عقدا چنین معقول است که بعد از غلبه و نفوذ اسلام مردم ده گبران بر عقیده خود ابرام ورزیده اند و به جانب اسلام متمایل نمی شوند و با چند تن از مسلمانان که شریک الملک ایشان شده بودند پیوسته نزاع و جدال در میان داشته تا آنکه یکی از مشایخ علمای بزرگ در آن قصبه وارد شده که امروز بنا بر اقوالی می گویند شیخ بهاءالدین عاملی بوده ولی ما را عقیده است که شیخ دادا بوده زیرا شیخ بهائی در تاریخ دیده نشد که از آنجا عبور کرده باشد ولی شیخ دادا چند شب در عقدا اقامت داشته، در هر حال آن شیخ جلیل، زبان به اندرز و تبلیغ گشوده و مردم ده گبران را به دین اسلام متمایل کرد و اختلاف را به ائتلاف مبدل ساخته و وحدت ملی را جاری نمود بقسمی که در اندک زمانی وصلت و پیوند های عدیده بین زردشتیان جدیدالاسلام و مسلمین قدیم صورت بسته و آنقدر در آن چند روز عقد ازدواج واقع شد که آن قصبه عقدا شده و ده گبران متروک گشته.[4]

یاقوت در معجم البلدان (3: 695 و 4: 711) عقدا را بصورت «عقده» به ضم اول آورده است و گفته است: " مدینه فی طرف المفازه قرب یزد من نواحی فارس" در مسالک و ممالک اصطخری (ص 203 و 289) و احسن التقاسیم مقدسی (ص 488) و صوره الارض ابن حوقل در دو مورد (ص 203 و 289) نیز "عقده" ضبط شده است. جکسن در صفحه 455 سفرنامه خود در مورد عقدا چنین می نویسد: « ظهر یک ساعت در عقدا توقف کردیم.» عقدا را یاقوت چنین وصف می کند: «"شهرکی است در کنار بیابان یزد" گویند در تپه های این حوالی زیارتگاهی بنام بانوی فارس معروف به خاتون بانو قرار دارد که به یاد مادر و یا احتمالاً دختر آخرین پادشاهان ساسانی یزدگرد که با مرگ وی حکومت سلسله فرمانروایان زردشتی در ایران به پایان رسیده، ساخته شده است.»

بمانعلی عباسی پیرمردی که در مسجد عقدا مشغول قرائت قرآن بود در مورد وجه تسمیه عقدا گفت: عقدا اول گورآباد بوده و گبرنشین بوده است. خواجه نصیرالدین طوسی آمده و خواسته است که همه را مسلمان نماید. زردشتیان فرار نموده و در نقبی که قبلاً تعبیه نموده بودند، پنهان شدند. خواجه نصیرالدین دستور داده دور تا دور عقدا را حصار بکشند. در حین حصارکشی یکی از زردشتیان از مخفی گاه بیرون آمده و خواجه نصیرالدین در مقابل کار به او مزد زیادی داده، آن زردشتی فردای آن روز چند نفر دیگر را همراه نموده و به کار دیوار کشی پرداختند و چون دیوار دور عقدا تمام شد؛ خواجه دستور داد هر کسی مسلمان شد، آزاد است و هر کس مسلمان نشد، او را بکشند. بدین ترتیب عده زیادی مسلمان شدند و چند نفر باقیمانده را کشتند و در یک شب چهل عقد بین کسانیکه مسلمان شده بودند، جاری شد و بدین جهت آن را عقدگاه نامیدند.[5]

جکسن که در روز پنج شنبه 14 ماه مه 1903 از عقدا عبور کرده در قسمت دیگری از خاطراتش می نویسد:

ساعت 7:5 صبح روز پنج شنبه به چفته رسیدم و ساعت 7:30 چفته را ترک کردم، اسبها بد بودند و پیشروی به کندی صورت می گرفت. ساعت 10:15 به عقدا رسیدم و ساعت 11:30 عقدا را ترک کردم. پس از گذشتن از سرابهای مکرر بعدازظهر نزدیک به یک ساعت در ساختمان شرکت تلگراف ایران توقف کردم. راه اکثراً از دشت قهوه ای رنگ می گذرد. ساعت 6:10 بعدازظهر به نه گنبد رسیدم و در بعدازظهر آن روز ساعتی چند در چادر موقتی چند تن از کارمندان اروپایی تلگرافخانه در چند کیلومتری جنوب نه گنبد استراحت کردم و فنجان چای گرم نوشیدم.[6]

در جامع جعفری، صفحه 584، نیز در مورد عقدا چنین آمده است:

محمد ولی میرزا، حاج سیدمحمد تفرشی که معدود از سلک غلام پیشخدمتان سرکاری بود بعد از عزل میرزا مهدی مازندرانی از نیابت عقدا و استیجار وجوه دزدبگیری نه گنبد به جای او نصب و بعد از چند سال که وی معزول گشت مجدداً میرزا مهدی به نیابت آنجا منصوب شد و همچنین در جامع مفیدی آمده است، سید رکن الدین و محمودشاه فرزند شیخ تقی الدین دادا محمد در عقدا خانقاهائی ساختند و املاک و رقبات بر آن وقف نمودند تا جهت اطعام فقرا و مساکین مصرف گردد.[7]

 


[1]. تاریخ جدید یزد، ص 32.

[2]. جامع مفیدی، ج 3، ص 721.

[3]. آیتی در رد قول مورخانی که بانی عقدا را یکی از سرهنگان یزدگرد می دانند، می گوید: نگارنده را عقیده ایست که کلمه عقدا عربی است و آن را نامی مانند میبد و بیده دانستن و اسم سرهنگ یزدگرد شناختن مخصوصاً با قول دیگری که در خصوص عقدا است و به صحت نزدیکتر است تزلزل آن قول ثابت است و چون در اسامی بانیان خدشه پدید شد در تاریخ بنا تزلزل دیده می شود. (تاریخ یزد، ص 41)

[4]. تاریخ یزد، آیتی، ص 48.

[5]. بمانعلی عباسی این اظهارات را در شهریور 1360 برای مؤلف بیان نموده است.

[6]. سفرنامه جکسن، ص 456-467.

[7]. جامع مفیدی، ج 3، ص 557-558

منبع :http://www.havadaar.com



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ارسال در تاريخ یک شنبه 20 شهريور 1390برچسب:, توسط firetemple